دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!
دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!

ردپای عشق لابه لای کاغذهای مچاله شده!

آن روزی که عصبانی بودم از تو، همان روزی که دعوایمان شد، همان روزی که هر چیزی که مربوط به تو می شد مرا آتش می زد، همان روز کذایی ...

من برگ برگ دفترم را، تمام برگهایی که درباره ی تو بودند را کندم و مچاله کردم. کاغذها گوشه گوشه اتاق ریخته بودند. با آن همه عصبانیت اما، یک چیزی نگذاشت آنها را پاره کنم. و یک ساعت بعد، من تمام آن کاغذهای مچاله شده را از نو جمع کردم. صافشان کردم. و به ترتیب روی هم گذاشتم.

حالا آن ورق پاره ها، توی کشو، کنار عزیزترین وسایلم جا خوش کرده اند. حالا ارزش آنها برایم صدبرابر شده است. 

همین کاغد پاره ها به من فهماندند که حتی اگر، خیلی خیلی هم عصبانی باشم و ناراحت... بازهم ... بازهم تو برایم عزیزترین خواهی ماند!



انگار نیستی .....

تو می روی

من می مانم و خانه ای بی تو و دنیا دنیا تنهایی

تو می آیی 

منم و همان خانه و دنیا دنیا روشنایی 

.

.

.

حالا اما

تو هستی، خانه هم هست 

چرا پس من هنوز تنهایم؟!


برای تو

عشق همین خنده های ساده ی توست 


وقتی با تمام غصه هایت می خندی 


تا از تمام غصه هایم رها شوم. 



(کیکاووس یاکیده)