دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!
دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!

اندر احوالات این روزهایمان!

صد در صد آن روزهایی که ملتمسانه به درگاه خدا التماس می نمودیم که ای خدا .... لطفی کن و فرشته ای از بهشتت به سمت ما هل بده این پایین روی زمین، به هیچ وجه متوجه نبودیم که قرار است چطور دهانمان سرویس شود از بابت همین فینگیلی! 

خدایا یک وقتی فکر نکنی دارم ناشکری می کنم هاااا ..... نــــــــــه به جان خودم .... فقط یه کم حالم زیادی بـــــــــــده ....! 


نظرات 3 + ارسال نظر
"یک من دیگر" 1392/06/22 ساعت 04:00 ب.ظ

آخی... رابی دیروز که رفته بودم سرم و آمپول بزنم تمام مدت به همین حال بدی های این روزا فکر می کردم! وای! من تحمل چنین روزایی رو ندارم!

اوهومممم ..... سخته ... ولی من همش به آخرش فکر می کنم، اونوقت تحملش برام راحت تر میشه ...

میم مثل من 1392/06/23 ساعت 06:23 ب.ظ http://www.mona166blogfa.com

باور کن خاطره میشه ...
(ایکون از ای پیرزن هشتاد ساله های پر ازتجربه )

هعی .... بی صبرانه منتظرم این روزها به خاطرات بپیونده .... :|

fatemeh 1392/06/30 ساعت 08:35 ب.ظ http://devils-tears.blogfa.com/

شما داری مامان میشی؟

اوهومممم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد