دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!
دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!

بهانه های کوچک خوشبختی 2

اینکه دوستانت دو تا بلیط اضافه برای کنسرت داشته باشند و اولین نفری که به ذهنشان برسد تو باشی و "الف" عزیز ...

این دوستها غنیمتی هستند در این جزیره سرگردانی ...!

بهانه های کوچک خوشبختی

چند روزی است دوستان جدیدی پیدا کرده ام .... خیلی دوستشان دارم. خیلی وفادارند. قانعند. هر روز می آیند و به من سر می زنند. با هم از هردری حرف     می زنیم. اگر حواسم به پنجره نباشد انقدر با آن نوک کوچکش به شیشه می زند تا صدایش را بشنوم. همینطور جلوی شیشه بالا و پایین می پرد. انگار نگرانم باشد. تازه امروز تنها نبودند. بچه هایشان را هم با خودشان آورده بودند ... و چقدر که من ذوق کردم از دیدنشان .... برای پذیرایی از دوستان جدیدم به آشپزخانه رفتم در حالی که آنها از همان جایی که نشسته بودند داشتند بلند بلند برایم تعریف می کردند ... از گرمای هوا شکایت داشتند .... معلوم بود حسابی گرمشان شده ... ظرف کیک را برداشتم و آمدم لب پنجره .... همانجا نشسته بودند .... پنجره را باز کردم و تکه های کیک را گذاشتم همانجا .... از هول باز شدن ناگهانی پنجره ترسیده بودند اما وقتی من را دیدند دلشان قرص شد ... دوباره برگشتند .... پرنده های کوچک من .... بهانه های کوچک خوشبختی من .....