دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!
دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!

صرفا پی نوشت!

+ از مجری هایی که به هر جنگولک بازی متوسل می شن تا بیننده رو بخندونن بیزارم .... اصن حالم به هم می خوره ازشون!


++ از آدم هایی که نمی فهمن وقتی دارن میرن یه جایی مثل کنسرت و مطمئنن تا پاسی از شب هم طول می کشه داستان، با این حال بچه کوچیکشونو ور می دارن با خودشون می برن بدم می آد .... 


+++ از اون یارو که عین خیالش هم نبود ما پشت سرش نشستیم و بچشو به حالت ایستاده گرفته بود تو بغلش تا بتونه جلو رو ببینه بدم میاد ... مورد دوم هم شامل اون یارو می شه البته. 


++++ از اون دسته آدم ها هم که هی زرت و زرت می رن بیرون و میان و مسیر ترددشون رو از وسط صندلی ها که خودت هم به زور جا شدی توش، انتخاب می کنن که دیگه نگوووو .... متنفرم از این رفتارشون .... پام له شد از بس پا گذاشتن رو پام [...]



+++++ خوب خانوم عزیز ... آقای محترم، حالا بچه رو آوردی یه همچین جای شلوغ پلوغی به درک!! لااقل مواظبش باش که هی پا نشه سیخ روی صندلی وایسه .... گناه که نکردیم جامون افتاده ردیف پشتی شما آخهههه!!! 

هرچی هم دم دستش بود پرت می کرد این ور اونور .... شیطونه می گفت ... لا اله الا ا...




نظرات 1 + ارسال نظر
"من" 1392/05/29 ساعت 02:59 ب.ظ http://yekmanedigar.blogfa.com

اوه اوه جای رکس خالی بوده!

:)))
دیگه فک کنم از دست رکس هم کاری بر نمی اومد .... والا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد