دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!
دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!

شـــــــــــعر!

1)

روزها پر و خالی می‌شوند

مثل فنجان‌های چای
در کافه‌های بعد از ظهر
اما
هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد
این‌که مثلا
تو ناگهان 
در آن سوی میز نشسته باشی .
گاهی فنجانی
روی کاشی‌ها می‌افتد
حواس ما را پرت می‌کند




2)

جاده های بی پایان را دوست دارم

دوست دارم باغ های بزرگ را

رودخانه های خروشان را

من تمام فیلم هایی را

که در آنها

زندانیان موفق به فرار می شوند

دوست دارم!

دلتنگ رهایی ام

دلتنگ نوشیدن خورشید

بوسیدن خاک

لمس آب.

درمن  یک محکوم به حبس ابد

پیر و خمیده

با ذره بینی در دست

نقشه های فرار را مرور می کند!


رسول یونان

تو در من به خواب رفته ای

دیگر با صدای بلند نمی خندم

با صدای بلند حرف نمی زنم

دیگر گوش نمی دهم 

به صدای باد 

                دریا 

                     پرنده 

                            پاواروتی 

پاورچین پاورچین می آیم و 

                                     می روم


بی سرو صدا زندگی می کنم

تو در من به خواب رفته ای!


(رسول یونان)