دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!

دفترچه خاطرات رابینسونه کروزوئه

اینجا ته دنیاست، جزیره سرگردانی های من!

تو در من به خواب رفته ای

دیگر با صدای بلند نمی خندم

با صدای بلند حرف نمی زنم

دیگر گوش نمی دهم 

به صدای باد 

                دریا 

                     پرنده 

                            پاواروتی 

پاورچین پاورچین می آیم و 

                                     می روم


بی سرو صدا زندگی می کنم

تو در من به خواب رفته ای!


(رسول یونان)


هم اکنون نیازمند سفریم!

دلم یک سفر طولانی می خواهد. هرجایی غیر از اینجا. هر هوایی غیر از این هوایی که دارم تویش نفس می کشم. انگار دیگر مسموم شده. نفس که می کشم بدتر خفه می شوم انگار. دلم یه جاده می خواهد که ته نداشته باشد که هرچه بروی نرسی .... مقصد برایم هیچ اهمیتی ندارد. 


پ.ن : من پر از وسوسه های رفتنم 

خودسانسور

اینجا هم دارم خودم را سانسور می کنم ... تعداد نوشته های چرک نویسم روز به روز بیشتر می شود ولی جرئت نمی کنم روی آن کلمه "انتشار" لعنتی کلیک کنم .... هنوز ترس از گفتن حرفهای دلم رهایم نمی کند...