فکر کنم علت اکثر دعواهای زن و شوهری و کشف کردم ... اونم درست همین لحظه!
این که :
زنها دلشان که می گیرد دوست دارند با یکی درددل کنند و خوب چه کسی بهتر از یار مهربانشان ... اما مردها فکر می کنند خداوند از روز ازل یک رسالت بر دوش مردانه شان نهاده و همانا آن رسالت این می باشد که در هر موردی ... هر موردی هاااا! ... موظفند یک لیست بلند بالا از انواع راه حل ها و متدها و روشها را برای رفع دلتنگی بانوی مربوطه ارائه دهند... و درست همین جاست که یک دعوای اساسی کلید می خورد .... بعـــــــله به همین سادگی به همین خوشمزگی! اما همین مردهای محترم رسالت به دوش از یک نکته ی کوچک و ای بسا مهم غافلند و آن این می باشد که :
بابــــــــــــــــــــا فقط یه ذره دلش گرفته همین .... یه بغل و نوازش ساده هم کفایت می کنه در این جور مواقع .... والا به خدا ....
خو لامصب یه بار امتحان کنید و خودتان با همان جفت چشم های مبارکتان مشاهده بنمایید نتیجه اش را ...... به خدا کار سختی نیست!
پ.ن: این پست را که نوشتم چشمم افتاد به عدد شش گوشه موبایلم که یعنی هنوز 6 خرداد است .... به دلم افتاد صبر کنم تا دو دقیقه دیگر هم بگذرد و آن 6 بشود 7 ... بسکه من دوست دارم این هفــــــــت لعنتی را ... یه جورایی شانس می آورد برایم. شاید شانس آوردم و مرد من برای یک بار هم که شده بار این رسالت الهی اش را بگذارد زمین و همانی بشود که ....
پ.ن: من اصلا هم آدم خرافاتی نیستم.